فرهنگ رسانه

فصلنامه تحلیلی و پژوهشی ارتباطات اجتماعی

فرهنگ رسانه

فصلنامه تحلیلی و پژوهشی ارتباطات اجتماعی

روابط‌ عمومی‌ در اغما

 مریم‌ شبانی‌

فن‌ روابط‌ عمومی‌ در ایران‌ مهجور است‌، آنقدر که‌ تنها به‌ تابلوی‌ سردر اتاقی‌ در ادارات‌ دولتی‌ و خصوصی‌ تبدیل‌ شده‌ است‌.دانشجویان‌ ارتباطات‌ رهاوردی‌ که‌ از تعریف‌ روابط‌ عمومی‌ به‌ عرصه‌ عمل‌ می‌برند آن‌ است‌ که‌ چگونه‌ خدمات‌ و اخبار اداره‌ خود را برای‌ رسانه‌ها اعلام‌ کنند و در نهایت‌ با بزرگ‌نمایی‌ اقدامات‌ انجام‌ شده‌، آبرویی‌ برای‌ مجموعه‌ مدیریتی‌ خود بخرند.
مدیران‌ ایرانی‌ روابط‌ عمومی‌ را از آن‌ جهت‌ تکریم‌ می‌کنند که‌ به‌ واحدی‌ برای‌ مدیحه‌ سرایی‌ آنان‌ تبدیل‌ شده‌ است‌ و البته‌ مدیران‌ دولتی‌ در این‌ امر گوی‌ سبقت‌ از دیگر رقیبان‌ خویش‌ ربوده‌اند. در بدو تشکیل‌ هرنهادی‌ تابلوی‌ روابط‌ عمومی‌ بر سردر یک‌ از اتاق‌های‌ مجموعه‌ خودنمایی‌ می‌کند و کارشناسان‌ شاغل‌ در این‌ بخش‌ هم‌ هیچ‌ تلاشی‌ برای‌ تغییر دیدگاه‌ جامعه‌ نسبت‌ به‌ درک‌ غالب‌ از کارکرد روابط‌ عمومی‌ انجام‌ نمی‌دهند.
اگر در ایران‌ و بسیاری‌ از کشورهای‌ در حال‌ توسعه‌ روابط‌ عمومی‌ تنها در قالب‌ بخشی‌ از زیرمجموعه‌ مدیریت‌ تعریف‌  می‌ شود اما در جوامع‌ توسعه‌ یافته‌ روابط‌ عمومی‌ به‌ عنوان‌ مهارت‌ برقراری‌ ارتباط‌ و تاؤیربخشی‌ بر افکارعمومی‌ تعریف‌ می‌شود. تاکید بر"مهارت‌" و فن‌ نامیدن‌ روابط‌ عمومی‌ از آن‌ حیث‌ است‌ که‌ به‌ اعتقاد بسیاری‌ از علمای‌ ارتباطات‌ این‌ مهارت‌ در درون‌ هریک‌ از انسان‌ها به‌ صورت‌ بالقوه‌  وجود دارد.
در دنیای‌ مدرن‌ روابط‌ عمومی‌ دیگر نه‌ مجموعه‌ای‌ در گوشه‌ سازمانها تلقی‌ می‌شود که‌ خود سازمانی‌ است‌ که‌ مجموعه‌های‌ بیشماری‌ را شکل‌ داده‌ است‌. در عصر حاضر روابط‌ عمومی‌ به‌ عنوان‌ ابزاری‌ در خدمت‌ فرهنگ‌ درآمده‌ است‌ تا جایی‌ که‌ تعامل‌ میان‌ فرهنگ‌ها با ابزار روابط‌ عمومی‌ صورت‌ می‌گیرد.امروزه‌ دیگر دولت‌ها نقشی‌ در ارتباط‌ فرهنگی‌ ملت‌ها ندارند چرا که‌ این‌ نقش‌ را تکنیک‌های‌ مختلف‌ روابط‌ عمومی‌ ایفا می‌کنند. به‌ واقع‌ دهکده‌ جهانی‌ با به‌ خدمت‌ گرفتن‌ مهارت‌ روابط‌ عمومی‌ شکل‌ گرفت‌ و مسابقه‌ای‌ فرهنگی‌ را میان‌ ملت‌ها به‌ نمایش‌ گذاشت‌.
با این‌ معیار در سالهای‌ اخیر در ایران‌ هیچ‌ شخصی‌ به‌ اندازه‌ سیدمحمد خاتمی‌ روابط‌ عمومی‌ را برای‌ شناساندن‌ ایران‌ و تغییر تصور مردم‌ دیگرکشورهای‌ دنیا نسبت‌ به‌ ایران‌ به‌ کار نگرفت‌. خاتمی‌ با درک‌ اینکه‌ ملت‌ و دولت‌ ایران‌ نیاز به‌ تغییر دیدگاه‌ و تصور ملت‌ و دولت‌ دیگر کشورها نسبت‌ به‌ خود دارند ایده‌ "گفتگوی‌ تمدن‌ها" را طرح‌ کرد و آن‌ را همچون‌ استراتژی‌ بلند مدت‌ خویش‌ پی‌ گرفت‌. بی‌ شک‌ ابزاری‌ که‌ در این‌ میان‌ ایده‌ گفتگوی‌ تمدنها از طریق‌ آن‌ پی‌گیری‌ شد روابط‌ عمومی‌ بود. سخنان‌ سال‌های‌ نخستین‌ ریاست‌ جمهوری‌ خاتمی‌ و پی‌گیری‌ سیاست‌ تنش‌ زدایی‌ در سیاست‌ خارجی‌ به‌ سرعت‌ تصویر موجود جامعه‌ جهانی‌ نسبت‌ به‌ ایران‌ را تغییر داد و اینجا بود که‌ نقش‌ روابط‌ عمومی‌ بیش‌ از پیش‌ خودنمایی‌ کرد.
اگرچه‌ خاتمی‌ خود به‌ عنوان‌ معمار گفتگوی‌ تمدن‌ها موفق‌ شد تا احترام‌ جامعه‌ جهانی‌ را برای‌ ایران‌ هم‌چون‌ هدیه‌ای‌ گران‌بها کسب‌ کند اما دنبال‌ نشدن‌ این‌ ایده‌ توسط‌ دیگر مسئولین‌ و نیز نهادینه‌ نشدن‌ این‌ تفکر در میان‌ مردم‌ عملا موجب‌ شد که‌ خاتمی‌ در تحقق‌ منظور خویش‌ تنها بماند و اگر مردم‌ ایران‌ نیز هم‌چون‌ جامعه‌ جهانی‌ اهمیت‌ گفتگو و تعامل‌ سازنده‌ با تمدن‌ها و فرهنگ‌های‌ دیگر را درک‌ می‌کردند شاید امروز به‌ چشم‌ دیگری‌ نگریسته‌ می‌شدند. به‌ کاربردن‌ واژه‌ متعجب‌ برای‌ عموم‌ مسافرینی‌ که‌ از کشورهای‌ دیگر وارد ایران‌ می‌شوند کاملا درست‌ است‌، چرا که‌ معدود خارجیانی‌ که‌ به‌ ایران‌ مسافرت‌ می‌کنند وقتی‌ واقعیت‌ فرهنگی‌ جامعه‌ ایران‌ را با تصور شکل‌ گرفته‌ از ایران‌ در جهان‌ خارج‌ مقایسه‌ می‌کنند چاره‌ای‌ جز متعجب‌ شدن‌ و انتقال‌ این‌ تعجب‌ خود به‌ ایرانیان‌ ندارند. جالب‌ این‌ جاست‌ که‌ شهروندان‌ ایرانی‌ نیز نه‌ تنها تلاشی‌ برای‌ نهادینه‌ شدن‌ تصور جدید این‌ افراد انجام‌ نمی‌دهند بلکه‌ با سیاه‌نمایی‌ سعی‌ در تغییر دادن‌ تصور ؤانویه‌ و تقویت‌ تصور اولیه‌ فرد خارجی‌ می‌کنند!
این‌ جاست‌ که‌ درمی‌یابیم‌ روابط‌ عمومی‌ تنها به‌ شکل‌ یک‌ کتاب‌ درسی‌ در گوشه‌ کتابخانه‌دانشکده‌های‌ علوم‌ انسانی‌ خاک‌ می‌خورد و اگر چه‌ این‌ کتاب‌ را ایده‌ گفتگوی‌ تمدنها برای‌ چندسالی‌ بیرون‌ کشید اما مهجور ماندن‌ این‌ ایده‌ نیز تنها به‌ ورق‌ خوردن‌ چند صفحه‌ از آن‌ انجامید و ؤابت‌ کرد که‌ ایران‌ تمایلی‌ به‌ معرفی‌ سفیران‌ فرهنگی‌ به‌ جامعه‌ جهانی‌ ندارد چرا که‌ فرهنگ‌ مردم‌ ایران‌ نشان‌ داده‌ است‌ که‌ همزمان‌ که‌ یک‌ ایرانی‌ به‌ شهروندی‌ جهانی‌ تبدیل‌ می‌شود به‌ همان‌ میزان‌ در داخل‌ کشور تنهاتر می‌شود و همگان‌ سعی‌ دارند تا فاصله‌ با او را حفظ‌ کنند.تجربه‌ شیرین‌ عبادی‌ به‌ عنوان‌ برنده‌ جایزه‌ صلح‌ نوبل‌ گویای‌ این‌ واقعیت‌ تلخ‌ است‌. حقیقت‌ این‌ است‌ که‌ ایرانیان‌ یا یکسره‌ عناصر فرهنگ‌ خود رابه‌ مرز تقدس‌ رسانده‌ و تلاش‌ برای‌ تغییر آن‌ را خیانت‌ تلقی‌ کرده‌ و یا گروهی‌ کاملا این‌ عناصر و ارزش‌ها را به‌ کناری‌ نهاده‌ و به‌ صورت‌ کاریکاتوری‌ از فرهنگ‌ ملت‌های‌ دیگر تقلید می‌کنند و البته‌ تلاشی‌ نیز برای‌ بومی‌ کردن‌ ارزش‌ها و عناصر فرهنگی‌ دیگران‌ انجام‌ نمی‌دهند.
به‌ این‌ ترتیب‌ باید گفت‌ بکارگیری‌ روابط‌ عمومی‌ برای‌ تغییر باورهای‌ نهادینه‌ شده‌ نسبت‌ به‌ ایران‌ در خارج‌ از کشور عزمی‌ ملی‌ می‌طلبد و این‌ عزم‌ نیز جز از سوی‌ روشنفکران‌ و فعالین‌ در حوزه‌ جامعه‌ مدنی‌ به‌ وجود نخواهد آمد. می‌توان‌ گفت‌ مهارت‌های‌ روابط‌ عمومی‌ به‌ اغمایی‌ تاریخی‌ در ایران‌ فرورفته‌ و برماست‌ که‌ این‌ مهارت‌ را در خود زنده‌ کنیم‌. 

نقش روابط عمومی به عنوان یک نهاد فرهنگ ساز

 

 بهروز شهسواری

کارشناس روابط عمومی

دوشنبه 29خرداد ماه 1385 / 10:10

 

کارگزار روابط عمومی - مهمترین مسئله برای واحد روابط عمومی که قدم اول نیز هست کسب اعتبار و جلب اعتماد مخاطبان درون سازمانی و برون سازمانی می باشد چون در غیر این صورت هر راهکاری به بن بست میرسد در فضای بی اعتمادی هیچ فعالیتی به سرانجام نخواهد رسید حال با داشتن پیش فرض وجود روابط عمومی با اعتبار و مورد اعتماد باید قدمهای بعدی را به درستی برداشت روابط عمومی می تواند با نفوذ بر افکار عمومی رسیدن به هدف خود را قریب الوقوع تر نماید آن هم با استفاده از عوامل مؤثر بر افکار عمومی که مهمترین آن ها رهبران افکار عمومی و رسانه های جمعی می باشند نزدیک شدن به رهبران افکار عمومی از طرق مختلف و توضیح و تبیین مسئله برای آنها یکی از مهمترین راهها برای تنویر افکار عمومی در مورد آزادی اطلاعات و حق دسترسی به آن می باشد چرا که رهبران افکار عمومی در مرحلة اول به راحتی می توانند از طریق رسانه هایی که به نوعی بلندگو یا تریبون آنها محسوب می شود نظرات خود را به عامه مردم القاء کرده و بر آنها اعمال نفوذ کنند مخصوصاً اگر از رسانه هایی مثل تلوزیون استفاده شود که خود به خاطر خاصیت ذاتی اش به افراد اعتبار می بخشد و اعتبار منبع پیام را افزایش می دهد. این روش می تواند هم بر عامه مردم تأثیر گذار باشد و هم بر مدیران و کارگزاران سازمانها تا بتوان قدم هایی را در جهت رسیدن به این حق مسلم شهروندان در یک جامعة دموکراتیک برداشت.

روابط عمومی ها هم چنین می توانند با استفاده از مطبوعات در جهت بالا بردن آگاهی های مردم در زمینه این حق مسلم شان گام بردارند و افراد جامعه را با انتشار و چاپ مقالات مختلف در زمینه حق دسترسی به اطلاعات و شفاف کاری دولت حاکم به سوی هدف خود  ترغیب کنند چرا که همیشه گفته ایم مطبوعات رکن چهارم دموکراسی است و در اینجا می توان با استفاده از راهکارهای درست این رکن را در جهت مطلوب به کار گرفت. متخصصین روابط عمومی (مدیران و کارشناسان) می توانند اطلاع رسانی را در دو بخش درون سازمانی و تشکیل جلسات توجیهی برای نیروهای درون سازمانی البته در دو سطح مدیران و کارکنان برگزار نمایند و برگزاری جلسات اینچنینی را در یک مدت معین بطور مکرر تکرار کنند تا بتوان با توجه به اصل تکرار و هم چنین با استفاده از شیوه های مؤثر بیانی به هدف خود که همانا آشنایی نیروهای درون سازمانی اعم از مدیران و کارمندان با اصل آزادی اطلاعات و حق دسترسی به آن است برسند. مطمئناً بخش مهم وظیفه روابط عمومی در درون سازمان به برگزاری جلسات توجیهی مدیران در راستای هدف مورد نظر است چون اولین افرادی که با هدف اصلی روابط عمومی مخالفت خواهند کرد مدیران سازمانها هستند که جایگاه خود را در صورت دسترسی شهروندان به اطلاعات مختلف سازمان در خطر می بینند و به خاطر ترس از تخریب پایگاه اجتماعی و منافعشان ساز مخالف خواهند زد. چون شهروندان و یا مخاطبان برون سازمانی طبیعتاً خواهان دسترسی به اطلاعات در مورد آنچه در محیط اطرافشان می گذرد هستند مخصوصاً اگر به زندگی خصوصی آنها نیز ارتباط پیدا کند اینجاست که مسئله اعتبار و اعتماد به روابط عمومی رخ می نماید چون اگر روابط عمومی از اعتماد و اعتبار لازم برخوردار باشد و جایگاه مناسبی را در ساختار سازمان به خود اختصاص داده باشد پذیرش سخنشان از طرف مدیران آسانتر خواهد بود روابط عمومی باید یک ارتباط دوسویه بین مدیران و شهروندان که همان مخاطبان برون سازمانی هستند ایجاد کند و خود به عنوان یک نهاد فر هنگ ساز عمل کند و فرهنگ چگونگی دسترسی به اطلاعات، چگونگی استفاده از اطلاعات مزایای استفاده از چنین حقی و همچنین اصول شفاف کاری را هم به مدیران سازمانها و هم به شهروندان در بالاترین سطح ممکن انتقال دهند. شایان ذکر است یکی از مزایای مهم چنین حقی کاهش فساد در دولت حاکم و هم چنین ایجاد اعتماد متقابل بین مردم و دولت حاکم می باشد.

روابط عمومی به عنوان یک دستگاه و اهرم ارتباطی فرایند فرهنگ سازی را تسریع می کند اما روابط عمومی برای ایفای چنین نقشی نیازمند یک ساختار سیاسی ،اجتماعی آزاد و دموکراتیک است و دقیقا در همین جاست که فرهنگ به عنوان یک فرا گفتمان به یاری روابط عمومی می آید روابط عمومی نمی تواند خارج از گفتمان دموکراتیک فرهنگی کارایی داشته باشد جامعه بسته و غیر دموکراتیک به دلیل تمرکز قدرت و تصدی اقتدار گرایانه و انحصاری که به ویژه بر مقوله فرهنگ دارد بستر لازم رابرای فعالیت روابط عمومی فراهم نمی کند تنها در جوامع دموکراتیک است که روابط عمومی می تواند به عنوان نهادی ارتباطی در شکل گیری افکار عمومی و فرهنگ جمعی و تلاش برای برخورداری شهروندان از آزادی بیان و بهره مندی از اطلاعات مورد نیاز آنها از دستگاه های دولتی ،نقش داشته باشدالبته درکشور ما ایران که جامعه در حال گذاری است روابط عمومی می تواند پل ارتباطی مناسبی برای این انتقال باشد و برای ایفای نقش تاریخی در این موقعیت انتقالی بیش از همه محتاج فرهنگ است   هرجا سخن از پاسخگویی و مسئولیت پذیری می رود نشان از این پیش فرض دارد که نوعی ارتباط دوسویه مبتنی بر اعتماد، صداقت و منافع مشترک در میان است در اکثر نظریه های مربوط به حکومت مردم سالار نیز این فرض نهفته است حکومت خدمتگذار مردم است و انتخاب شده تا ارادة مردم را عملی سازد همان طور که اشاره شد یکی از شرایط پاسخگویی نظام سیاسی، آگاهی از شرایط بیرونی و بین المللی است، ما در عصر اطلاعات، ارتباطات و پردازش اطلاعات به سرمیبریم اطلاعات و پردازش آن، خود سرمایه ای عظیم در دست دارندگان آن است ظهور دهکدة الکترونیک جهانی، انقلاب اطلاعاتی، فشردگی زمان و جهان، گسترش آگاهی در سطح جهان و انتقال و پردازش سریع اطلاعات، از ویژگیهای اصلی دوران کنونی است نظام سیاسی یا دولت حاکم برای اینکه بتواند پاسخگو باشد لازم است از شرایط داخلی و جهانی اطلاع و آگاهی کافی داشته باشد از تغییرات درونی و بیرونی آگاه باشد و برای حفظ و تداوم بقای خود با این تغییرات منطبق شود.

یکی از ویژگیهای حکومت های مردمی، کاهش فاصلة میان دولتمردان و اقشار مختلف مردم است لازمة این کار ارتباط مستقیم مبتنی بر اعتماد، احترام و منافع متقابل مشترک کارگزاران حکومت با مردم است پس برای ارتقای سطح ارتباط، همدلی، تفاهم و همکاری، توسعه نهادهای ارتباطی بین دولت و ملت یک ضرورت اساسی است واحدهای روابط عمومی سازمانها و نیز رسانه های همگانی از بهترین نهادهای ارتباط بین دولت و مردمند آنها را می توان حلقة واسط میان مردم و دولت دانست روابط عمومی هنر مردمداری و هنر ایجاد ارتباط اثربخش بین سازمان و مخاطب است یکی از مهم ترین وظایف آن اطلاع رسانی و آگاه ساختن مردم و بازتاباندن اطلاعات و سلیقه های مردم به مسئولان است. برای موفقیت روابط عمومی در گسترش مردم داری و مردم سالاری در یک نظام سیاسی میتوان پیشنهادهای زیر را ارایه کرد:

1-گسترش اصل گفت و شنود در درون و بیرون سازمان و برقراری ارتباط دوسویه با مخاطبان.

2-گسترش تماس و ارتباط هدفمند با مخاطبان، مدیران و کارکنان.

3-گسترش مشارکتهای مردمی

4-گسترش جریان آزاد اطلاعات و اندیشه ها

علاوه بر موارد پیش گفته، برای ایفای نقش پاسخگویی بهتر توسط روابط عمومی ها، رعایت موارد زیر ضروری به نظر می رسد:

1-قرارگرفتن روابط عمومی ها در جایگاه سازمانی و تشکیلاتی مناسب

2-اعطای اقتدار و جایگاه شایسته به روابط عمومی

3-شرکت مدیران روابط عمومی در مجامع تصمیم گیری و سیاستگذاری

4-آگاهی روابط عمومی ها و مدیریت آنها از شرایط درونی و بیرونی و سازمانی

5-کسب اطلاعات، پردازش و انتقال به موقع اطلاعات و آگاهی از نتیجه و بازخورد اقدامات سازمان

6-ایجاد بانک اطلاعاتی جامع مرتبط با سازمان

7-پیوند مناسب با رسانه های همگانی و پاسخ به انتقادات و نظرات به قصد روشنگری و نه توجیه

8-اطلاع از وضع مخاطب و مخاطب پژوهی

دکتر فرقانی از استادان ارتباطات و رئیس دانشکدة علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در مورد اهمیت نقش روابط عمومی ها در رابطه با جریان گردش آزاد اطلاعات گفته است: مهمترین کارکرد روابط عمومی ها در جهان امروز کمک به جریان گردش آزاد اطلاعات، تأمین حق دسترسی آزادانه به اطلاعات و شفاف سازی و علنی سازی جریان امور به نفع آزادی و دموکراسی است و نه پنهان کاری، تحریف و جعل واقعیت. ایجاد رابطة مناسب بین روابط عمومی ها و رسانه ها و کمک به ارتقاء درک و تفاهم متقابل بمنظور پاسخگویی هرچه بهتر به مشتریان سازمان، استفاده از ابزارها و فناوریهای نوین ارتباطی بمنظور کمک به تولید و توزیع اطلاعات بویژه اطلاعات متعلق به قلمرو عمومی و دولت می باشد تا سال 2015 تمامی دولت ها باید تدابیری بیاندیشند که همة سازمانها و حتی روستاها نیز به اینترنت متصل شده باشند و دولت به سوی یک دولت الکترونیک حرکت کند که به مشتریان خود به نحوی کارآمد و بهتر پاسخگو باشد دولت الکترونیک یعنی محقق ساختن شعار پاسخگویی دولت و این سؤال در ذهن تداعی می شود که آیا محور این پاسخگویی تشکیلاتی بجز روابط عمومی می تواند باشد؟

http://www.iranpr.org/docs/article-pr/defaultnews.asp?id=703

اولین مجامع و مطبوعات زنان در ایران در دوران مشروطه

زینب زارع مهذبیه                                                                                                                        
اولین تشکیلاتی که با هدف ترویج فرهنگ غربی به وسیله انگلیسی ها در ایران به وجود آورد فراموسرنری نام داشت و اولین فراموسوا در ایران یکی از فرزندان فتحعلیشاه قاجار بوده است . فراموسرنری با نفوذ در ارکان فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی و حتی نظامی به جریان سازی پرداخت و نبض اداره کشور را در دست گرفت . به نحوی که می توان گفت پس از پیروزی مشروطیت که با انحراف نهضت عدالتخانه و هدایت انگلیسیها انجام گرفت از میان صدها دولتمرد و صاحب منصبی که آمدند و  تعداد کسانی که عضو فراموسرنری نبودند از تعداد انگشتان دست کمتر بودند .هیچ مجمع و محفلی نبود که در میان موسسین یا اعضای آن فراموسون نبوده باشند .
در پشت صحنه فعالیت های زنان و مجامع و محافل مربوط به آنها در دوره قاجار و پهلوی جای پای فراموسرنری کاملا مشهود است زیرا بسیاری از آنان فعال در این صحنه ها چنان که بعضا اشاره خواهد شد همسر ، دختر و خواهر عوامل فراموسرنری بودند . در واقع انجمنها و مجامع زنان در ایران که به صورت حلقه هایی به هم مربوط بودند . زائیده فراموسرنری می باشند .
این انجمن ها به خصوص پس از پیروزی مشروطه فعالیت آشکار و محض فراوانی را در جهت ترویج فرهنگ غرب شروع کردند . عمده فعالین این عرصه همان مروجین مدارس کلاسیک و مشوقین کشف حجاب بودند که با هدایت و حمایت مامورین و با مبلغین انگلیسی و یا آمریکایی در تشکیلاتی گرد آمده بودند . خانم کلارا کولیور در کتاب زنان ایرانی و راه رسم زندگی آنها می گوید :
·         «مدتی انجمنی متشکل از هزاران زن تشکیل شد که «انجمن آهنین ایران » نام گرفت و دموکراسی اجتماعی ، توان سیاسی بخشیدن و پالودن ایران را هدف خود قرار داد ، انجمنی که تا مدتی زیادی به کمک و هدایت بریتانیا نهاده شد  . اعضای آن اعم از زن و مرد بودند اعضای و شورای مرکزی انجمن هرگز یکدیگر را ملاقات نمی کرند و به ندرت همدیگر را می شناختند. با این وضع در باب تمام این مسائل مربوط به خط مشی و پیشرفت کار با آنان مشورت می شد و هر یک در راس حلقه ای دیگر بودند آزادی دین ، اندیشه ، دوستی و تعاون رو به  فزونی می نهاد چندین بار از من تقاضا شددر گردهمایی آنان شرکت کنم اقدام میهن پرستانه که کاملا از جانب یک نفر صورت گرفت بسیار مورد توجه ام واقع شد اتی امر زن ایرانی فارغ التحصیل مدرسه     آمریکایی تهران و مسئوول یکی از مدارس دخترانه اصفهان بود (منظور خانم بدرالدجی (مهرتاج) رخشان از پیشگامان کشف حجاب در ایران می باشد . نام پدرش  امام الحکما و متولد اواخر سلطنت ناصرالدین شاه بود . در زمان مظفرالدین شاه به مدرسه رفت . تحت تاثیر آموزشهای مدرسه ، حجاب را کنار گذاشت و بدون حجاب به میان مردم رفت ، پدرش مرد متدین بود مانع بیرون رفتن دخترش شد اما پس از چندی تحصن در منزل میرزا علی اصغر خان اتابک پدر را مجبور می کند تا با تحصیل او در مدرسه آمریکاییها موافقت نماید ) پس از متارکه «جنگ جهانی اول » اندیشه بزرگ او که مایل بود آن را «اتحاد خواهران انگلیس ایرانی »بخواند شروع به شکل گرفتن کرد . فکرش آن بود هر دو زن انگلیسی و ایرانی به طور مشترک کار کنند ، و در باب آنچه برای کمک به زن ایرانی می توانست انجام گیرد تبادل نظر و گفتگو کنند . آنگاه هر یک از آن دو رهبری حلقه ای از زنان ایرانی را به عهده گیرد . چه تعداد زنان انگلیسی کمتر از آن بود که به همه جا سر زنند من و او مدام یکدیگر را می دیدیم و طرح را بررسی می کردیم پیش نویس قوانین و مققرات را تهیه می کردیم . مهر انجمن را آماده ساختیم . در مورد عناوین برنامه و برگه های یادداشت تصمیم گرفتیم و امیدوار بودیم اتحادیه تهران ، اصفهان و شیراز آغاز به کار کند »
 
·         هاجر تربیت رئیس دانش سرای مقدماتی دختران
(جایی که کشف حجاب در 17 دی ماه 1314 رسما از آنجا آغاز شد . )
در پانزده شهریورماه 1285 ش یعنی درست یک ماه پس از امضای مشروطیت توسط مظفرالدین شاه با مدیریت برخی از زنان جلسه هفتگی در تهران تشکیل شد . در سال 1286 ش ، انجمن آزادی زنان در تهران تشکیل شد که اعضای معروف آن عبارت بودند :
صدیقه دولت آبادی ، صفیه یزدی ، شمس الملوک جواهر کلام ، خانم مری پارک جردن که مبلغ مسیح آمریکایی بود و آمریکایی دیگر به نام آنی ، تاج السلطنه . افتخار السلطنه ، دختران ناصرالدین شاه و عده ای دیگر که بعضا فارغ التحصیل مدارس سابق الذکر بودند و برخی همچون صدیقه دولت آبادی در عین حال عضور انجمن مخدرات وطن نیز بودند . در همان سال در تهران اتحادیه عیسی نسوان فعالیت خود را آغاز کرد در سال 1288 ش ، انجمن بانوان اصفهان به وسیله صدیقه دولت آبادی در اصفهان تشکیل شد .
حدود سال 1293 انجمن آزادی در تهران به وجود آمد که در آن زنان و مردان به طور مختلط شرکت می کردند در سال 1297 به همت خانم صدیقه دولت آبادی شرکت خواتین در اصفهان به وجود آمد نام برده دو سال بعد روزنامه زبان زنان را در کنار این شرکت منتشر نمود .
در سال 1300 جمعیت پیک سعادت نشوان به وسیله عده ای از کمونیستها در رشت تاسیس که آن را می توان پیامد اولین کنگره حزب کمونیست ایران دانست که در سال 1299 ش در بندر انزلی تشکیل شده است .
برای نخستین بار این جمعیت بود که روز هشتم مارس را به عنوان روز بین الملل زنان پذیرفت و مراسمی به این مناسبت برگزار نمود .
در سال 1301 جمعیت زنان وطن خواه توسط صفیه فیروز در تهران بنا گذاشته شد . در همان سال مجمع فارغ التحصیلان مدرسه عالی آمریکایی در تهران تشکیل گردد . این مجمع یکی از مجامع فعال زنان در ایران بود که با هدایت  مبلغین مسیحی آمریکایی چند دهه فعالیت داشت تا انکه در سال 1345 در سازمان زنان ایران :به همراه عده ای دیگر از زنان ایران ادغام شد .
در سال 1302 جمعیت نسوان وطن خواه به سرپرستی خانم  اسکندری (دختر شاهزاده قاجار بود ، پدرش عضو انجمن آدمیت وابسته به تشکیلات فراموسرنری بود ) تشکیل شده اعضای فعال آن عبارتند از : ملوک اسکندری ، صفیه اسکندری ، قدسیه مشیری ، هایده افشار ، مستوره افشار ، عصمت الملوک شریفی ، فخر السلطنه فروهر ، فخر افاق پارسا ، نورالهدی منگنه و فخر اعظمی ارغون
جلسات جمعیت در منزل اعضاء برقرار می شد و نیز دعوت می شدند و جمعیت دارای قطعنامه ای در 18 ماده بود که توسعه مدارس دخترانه ، توسعه بهداشت زنان و تشکیل تعاونی های زنان را هدف خود قرار داده بودند و نیز نشریه ای به نام مجله وطنخواه منتشر می کرد .
انجمن نسوان وطن ، هیات خواتین مرکزی ، انجمن همت خواتین ، اتحادیه نسوان . انجمن نسوان نمونه ای دیگر از مجامع بودند که در تهران فعالیت داشتند .
به موازات توسعه مدارس و مجامع زنان ، انتشار نشریات در دستور کار تجدد خواهان قرار گرفت که همچون تاسیس مدارس دخترانه و تشکیل انجمنهای زنانه یا هدایت و حمایت مبلغین مسیحی انجام می گرفت . البته قبل از آن نشریاتی چون صوراسرافیل ، حبل المتین ، مساوات ، ایران نو ، ندای وطن و ملا نصرالدین که توسط آقایان منتشر می شد در بخشهایی از مطالب خود به مسائل مربوط به زنان می پرداختند اما برای رسیدن به اهدافی که از پیش تعیین شده بود کافی نبود . لذا می بایست نشریات مختص به زنان مستقیما منتشرمی شد تا هر چه بیشتر و سریع تر زنان با فرهنگی که امواج آن از غرب سرازیر شده بود آشنا شوند اداره کنندگان این نشریات همان مدیران ، معلمان ، فارغ التحصیلان مدارس مذکور و یا اعضای انجمنهای مزبور بودند . در سال 1289ش اولین نشریه زنان به نام دانش توسط خانم کمال در تهران منتشر گردید . در سال 1292 دومین نشریه زنان به نام شکوفه به وسیله خانم مزین السلطنه مدیر مدرسه دخترانه مزینه در تهران منتشر شد . در سال 1298 نشریه زنان با مدیریت خانم صدیقه دولت آبادی نخست در اصفهان و سپس در تهران منتشر گردید .
 

·         مختلط شدن مدارس
در همان سال عالم نسوان به صاحب امتیازی خانم نواب صفوی و همکاری شاگردان و فارغ التحصیلان مدارس آمریکایی انتشار یافت .
زنان ایران نشریه دیگری بود که در سال 1299 منتشر شد و اطلاع بیشتری از آن در دسترس نیست . در سال 1299 نام بانوان به وسیله شهناز آزاد نشر یافت .
در سال 1301 فخر آفاق پارسا نشریه جهان زنان را در مشهد و سپس در تهران منتشر کرد .
در سال 1302 که جمعیت نسوان وطن خواه فعالیت خود را آغاز کرد جمله ای به نام نسوان وطن خواه منتشر نمود که در واقع ارگان جمعیت به شمارش می رفت .
در سال 1304 نسوان شرق را مرضیه ضرابی چاپ و منتشر کرد .
نشوان ، سعادت ، دختران ایران ، از مجلات زنانه ایران بود که در تهران منتشر کرد . که به آنها نشریه نور افشان منتشره در بوشهر را نیز باید اضافه کرد .
در کل باید گفت مدارس مجامع فرهنگی و مطبوعات در این دوره روز به روز توسعه بیشتری می یافت ، اما از نظر مردم خوشایند نبود زیرا دستهای آشکار و پنهان بیگانگان را می دیدند که دین و فرهنگشان را نشانه گرفت و در صدد تزلزل مبانی اعتقادی آنها برآمده اند ، این امر بر کسی پوشیده نبود حتی دولتمردان بی غرض نیز نگران آن بودند . اولین اقدامی که برای مقابله با این تلاشها صورت گرفت تحریم مدارس ، برهم زدن مجامع و حمله به نشریات و مطبوعات بود که البته تاثیری در روند شکل گیری و توسعه آنها نداشت .
پشتکار و جدیت موسسین و مروجین این مراکز تمام حرکتهای کور و بی هدف مخالف را خنثی کرد اذا متدینین تدریجا به شیوه های اصولی روی آوردند به جای تحریم خود مدارس تاسیس کرده و سعی نمودند با روشهای معقول با تهاجم بیگانگان مقابله نمایند .
حرکت غربیها و شیفتگان داخلی آنها اگر چه ذهنها را خود مشغول نموده و عده ای را فریفته کرد اما از طرف دیگر با تحریک متدینین در واقع آنها را به حرکت در آورد . اگر آن تلاشها نبود شاید جامعه ما تا سالیانی بعد عقب ماندگی سنتی خود را حفظ می کرد و به مرحله بالای تعلیم و تربیت ، رشد و آگاهی دست نمی یافت . البته فرهنگ قوی و غنی اسلام که سابقا تهاجم گسترده و وحشتناک مغول را تحمل کرده و آن را در خود هضم کرده و بار دیگر سرزمین و فرهنگ مار را حفظ کرد .

نگاهی به فصلنامه تحلیلی و پژوهشی فرهنگ رسانه

الف) معرفی فصلنامه :

 

     نشریه تحلیلی و پژوهشی فرهنگ رسانه در جلسه چهل و نهم از دهمین دوره هیات نظارت بر مطبوعات به تاریخ 21 فروردین 1385 مجوز فعالیت خود را دریافت کرد است .دوره زمانی انتشار آن بصورت فصلنامه بوده و با زمینه علوم ارتباطات اجتماعی منتشر خواهد شد .

    به حول و قوه الهی  این فصلنامه در ابعاد 35*25 cm   ، بصورت تمام رنگی و با کیفیت مناسب به زیور طبع آراسته خواهد شد .

 

 

ب) سیاست های راهبردی فصلنامه :

 

     دنیای علوم ارتباطات اجتماعی که کهکشانی از اطلاعات ، ابزارهای رسانه ایی و توده های اجتماعی است ؛ توانسته در چند دهه گذشته ، جذابیت های بسیاری را برای انسان فراهم نماید . تا آنجایی که قرن بیستم را دوران شکوفایی ارتباطات میدانند. مفاهیم ناشی از این دانش همانند رسانه ، روابط عمومی ، تبلیغات و بازار یابی آنچنان در لایه های متنوع زندگی بشری در آمیخته اند که عمده توجه متخصصان تولید فن آوری را معطوف به خود ساخته اند . اختراع و گسترش رایانه ، توسعه شبکه های جهانی ارتباطات و رویکردها جدید کشورها به واژه  e  تحت عنوان پسوند فعالیت های اجتماعی خویش ، نشان از اهمیت ، جایگاه و نقش این علم در دوره کنونی حیات بشر دارد . همکنون  ابعاد متنوع این علم در جهت پویایی خود توانسته اند بعنوان شاخه علمی مجزا ، رخ بنمایانند .

     در این وانفسا ، ایران نیز خواسته یا ناخواسته در راستای جریانی جهانی قرار گرفته است . اشاعه سریع بهره گیری از فن آوری های نوین ارتباطی ، بسط و توسعه انواع رسانه های ارتباط جمعی ، راه اندازی مراکز متعدد آموزشهای علمی و مهارتی در حوزه علوم ارتباطات و ... نمایانگر توجه جدی به حوزه علوم ارتباطات اجتماعی است . از سویی دیگر به دلیل نوپا بودن این دانش در کشور ، هنوز بخش عمده ایی از رویه ها و فرایند های آن نتوانسته با شرایط عمومی فرهنگ داخلی ، سازگاری و بومی گردد. لذا توسعه و پویایی بیش از پیش آن ؛ الزام به انطباق با مختصات جاری فرهنگی اجتماعی جامعه ایران دارد .

     از آنجایی که رسانه های ارتباط جمعی نقش موثری در فرهنگ پذیری اجتماعی و همسان سازی داده های جدید دارند ،خود نیز بهترین گزینه برای نهادینه سازی مفاهیم بومی شده ارتباطات در جامعه خواهند بود . شاید بتوان در بیانی جسارت آمیز ادعا کرد ابزار های ارتباطات اجتماعی مکلفند پیش از آنکه سایر ارزشها را شناسایی و نهادینه سازند ، باید از خود شروع میکردند.

     فصلنامه تحلیلی و پژوهشی فرهنگ رسانه ، براین اساس قصد دارد با نگرشی کارکردگرایانه ، تعامل و ارتباط مجموعه مفاهیم فرهنگ ، ارتباطات و ابعاد اجتماعی را بررسی کرده و نهایت سعی خود را در ارائه چشم اندازهای موضوعی ارتباطات در ایران ، مبذول دارد .

     بررسی تعاملات متقابل مولفه های ثابت ( فرهنگ و ارتباطات ) با مولفه های متغییری چون جامعه ، اقتصاد ، حکومت ، سیاست ، علم ، فن آوری ، هنر ، گروه های اجتماعی و.... هریک در برگیرنده موضوع یکی از شماره های مختلف این نشریه خواهد بود . در این راستا نحوه بررسی هرکدام از موضوعها به طریق زیر خواهد بود :

1-      بررسی نگرش هریک از مولفه های ثابت  به مولفه متغییر شامل سنجش هست ها ، نیستها‌ ، باید ها ، نبایدها و انتظارات متقابل .

2-      بررسی نگرش مولفه های متغییر به مولفه های ثابت ( جریانی معکوس بند اول ) شامل همان سرفصلهای فوق الاشاره

 

 

 

ج) اهداف فصلنامه :

 

     مطابق آنچه که در سیاستهای راهبردی آمد ، اهداف زیرا میتوان برای فصلنامه ملحوظ کرد :

1-      بررسی تطابقی نقش و رویکرد رسانه های ارتباط جمعی در ابعاد متنوع جامعه

2-      دستیابی به وضعیتی شفاف از شرایط کنونی ارتباطات اجتماعی در ایران

3-      بررسی فرآیندهای ارتباطی نظیر روابط عمومی ، تبلیغات و بازار یابی ، اطلاع رسانی الکترونیک و مطالعات افکار عمومی و رسانه ایی .

4-      دستیابی به الگو های رفتاری در فرآیندهای ارتباطی بر اساس انطباق با فرهنگ عمومی کشور .

5-      دستیابی به چالش ها ، تهدیدها ، فرصتها و ... در نظام های ارتباطی در کشور .

 

 

 

د) مخاطبان فصلنامه :

 

     بطور کلی مخاطبان این نشریه را میتوان در میان صاحب نظران ، دست اندرکاران و کارشناسان حوزه علوم ارتباطات اجتماعی یافت که اهم آنها شامل گروه های زیر خواهد بود معمولا این افراد نقشهایی چون رهبری فکری یا الگو سازی اجتماعی را دارا میباشند :

1-   مدیران ، کارشناسان  و کار گزاران روابط عمومی در کشور به ویژه بخش های خصوصی ، تعاونی و تولیدی که طبعا برای تداوم بقا و استمرار حیات سازمانی خود به توانمندی های این دانش نیازمندند .

2-      دست اندرکاران و شاغلان صنعت تبلیغات ، بازاریابی و ارتباطات تصویری نظیر طراحان گرافیک و...

3-      روزنامه نگاران و شاغلان در رسانه ها به ویژه مدیران موسسات رسانه ایی و مطبوعاتی

4-      اساتید دانشگاه ها و مراجع علمی مرتبط.

5- گروه های ویژه که شامل آن دسته از مخاطبانی میشوند که بر اساس موضوع محوری هر شماره ، فعالیتهایی مرتبط داشته و به نوعی افراد حقیقی و حقوقی مباشند که توان اعمال تاثیراتی در بخش هایی از جامعه دارا هستند .