فرهنگ رسانه

فصلنامه تحلیلی و پژوهشی ارتباطات اجتماعی

فرهنگ رسانه

فصلنامه تحلیلی و پژوهشی ارتباطات اجتماعی

شلیک روزنامه نگاری سنتی به مشروعیت مدنی

 
 
 
تحلیلی بر رابطه روزنامه نگاری سایبر و سنتی
شلیک روزنامه نگاری سنتی به مشروعیت مدنی
رضا ولی زاده
ورود وبلاگ ها به عرصه اطلاع رسانی سرفصل پرتحولی را برای جامعه اطلاعاتی رقم زده است. وبلاگ ها به عنوان رسانه هایی که از یک سو به نگاه های طیف گسترده ای از جامعه نزدیک ترند و از دیگر سو امکان عرضه تفکر نخبگان جامعه را فراهم می کنند نماینده امروزی توسعه تفکر مدنی به شمار می آیند.
رسانه وبلاگ در جامعه اطلاعاتی در مقابل جریان انتقال اطلاعات به شیوه سنتی روزنامه نگاری مکتوب از ویژگی هایی برخوردار است که او را به دموکراسی ناشی از تعامل گرایی بیشتر نزدیک می کند. امکان نمایش همزمان آرای مخاطبان و میزان این آرا به سادگی توانایی و مشروعیت تفکر حاکم در هر وبلاگ را به نمایش می گذارد.
«وبلاگ یا روزنامه نگاری سایبر چرخه سنتی ارتباط یک طرفه انتقال پیام از فرستنده به گیرنده را با تحول و تغییر بزرگی روبه رو کرده است.»۱
در بستر سنتی انتقال و تولید محتوا هر نوشتار حکم شلیک نویسنده به مخاطب را دارد. اما در جهان سایبر و ظهور نسل ابرمتن ها مولف تنها خالق متن نیست و بخشی از محتوا نیز با به تعامل کشیدن مخاطب شکل می گیرد. در روزنامه نگاری سایبر مولف با نوشتن هر متن، خود را در مقام سیبل برای شلیک مخاطب آماده می کند. امروزه شلیک یک گلوله به مخاطب، یعنی خود را در برابر جوخه آتشی از آرای مخاطبان قرار دادن. بنابراین وبلاگ نویسان و روزنامه نگاران عرصه سایبر در خلق هر متن به قضاوت و خرد جمعی اقشار مورد خطاب خود بیشتر می اندیشند و این پیش از هر چیز یعنی مشق دموکراسی و پایان فرستنده سالاری در جامعه اطلاعاتی.
در معادلات ارتباطی، نقطه مقابل وبلاگ ها و روزنامه نگاری سایبر روابط عمومی ها هستند. استراتژی تولید محتوا در روابط عمومی ها به واسطه حذف کامل تعامل با مخاطب، ادبیات القایی یک طرفه و تزریق سیاست های تبلیغاتی، قاعدتا نمی تواند متنی عاری از توهین به شعور و حقوق مخاطب تولید کند.
روابط عمومی ها به عنوان رسانه های سازمانی که وظیفه برون داد فعالیت های سازمان خود را به عهده دارند، با ماموریتی که به هیچ عنوان منافع جامعه را به منافع سازمان خود ترجیح نمی دهد، سعی می کنند با توسل به شیوه های فریبنده از دروازه بانی دیده بانان رسانه ها عبور کنند و امکان انتشار در جامعه را پیدا کنند.
متاسفانه نوع ارتباط رسانه ها و روابط عمومی ها،
زد و بندها و معادلات پشت پرده از یک سو و ضعف بدنه نحیف مطبوعات و رسانه های کشور در اصلاح و بازآفرینی ساختار خبر روابط عمومی ها در نهایت به حیات پررنگ اخبار روابط عمومی ها و سلطه یک ادبیات القایی بر رسانه ها دامن زده است.
مطالعه اجمالی اخبار و مطالب مطبوعات نیز به سادگی ما را به این نتیجه روشن می رساند که سهم روابط عمومی ها بسیار بیشتر از آن است که آن را با سهم وبلاگ ها در مطبوعات مقایسه کنیم و چنین مقایسه ای نیز از اساس نادرست است اما مقاومت رسانه های سنتی در برابر ادبیات عصیانگر رسانه های سایبر و به رسمیت نشناختن آنها نیز در نهایت معنایی جز مقاومت در برابر انتشار افکار عمومی ندارد.
درست است که نباید انتظار داشت سهم وبلاگ ها در مطبوعات و دیگر رسانه ها به واسطه آن که پدیده ای نوپا و هنوز نیمه خام هستند سهم قابل توجهی باشد، اما این نکته باعث نمی شود مقاومت آشکار مطبوعات به استفاده از نوشته های وبلاگ ها از نظر پنهان بماند.
ادبیات وبلاگ ها به ویژه وبلاگ های غیرحرفه ای یا نیمه حرفه ای هنوز به تشخص و قوام لازم نرسیده است و همین نکته فضایی کاملا غیررسمی، شخصی و نه چندان جدی از وبلاگ ها را در ذهن رسانه های سنتی و مکتوب رقم می زند. از سویی دیگر تیغ برهنه نقد در وبلاگ ها بسیار بی مقدمه تر از آنچه معمول است و به دور از محاسبه گری رسانه های سنتی، سر مدیران و متولیان جامعه را می برد. اما نباید از این نکته غافل شد که نبود ارتباط میان روزنامه نگاری سنتی و سایبر به مرور این شکاف را عمیق تر خواهد کرد و به سرکشی روزنامه نگاری سایبر علیه روزنامه نگاری سنتی بیش از پیش خواهد انجامید.
 
 
 
213252.jpg
 
 

ایجاد تعامل میان روزنامه نگاری سنتی و روزنامه نگاری سایبر و وبلاگ نویسی در گام نخست، نگاه و ادبیات حاکم بر وبلاگ ها را تعدیل خواهد کرد و در گام بعدی، مشروعیت مدنی رسانه های سنتی را به واسطه تعامل گرایی با مخاطب و رعایت مولفه های شکل گیری پیام در یک نظام دموکراتیک رسانه ای به دنبال خواهد داشت.
این تعامل که رفته رفته می تواند به ورشکستگی استراتژی و ادبیات رسانه ای روابط عمومی ها منجر شود آن ها را نیز وادار به پذیرش قواعد دموکراسی رسانه ای خواهد کرد. مطبوعات، خبرگزاری ها و رسانه های دیداری شنیداری اصلی ترین عامل نهادینه سازی نظام تعامل گرا و دموکراتیک اطلاع رسانی به شمار می آیند و اکنون باید به عنوان رکن چهارم دموکراسی، تقابل دو قطب متضاد اطلاع رسانی توتالیتر روابط عمومی ها و اطلاع رسانی مدنی روزنامه نگاری سایبر را میدان داری کنند.
بی تردید در روزگاری که چندان هم از نظر دور نیست رسانه های سنتی برای گسترش مشروعیت مدنی خود و حفظ بقا به ارتباط با وبلاگ ها می اندیشند و به قطع، آغاز این ارتباط به تحول صرف رسانه های سنتی منجر نخواهد شد و تحول قابل توجهی را در دنیای روزنامه نگاری سایبر به وجود خواهد آورد. یکی از رسانه هایی که بیش از همه ضرورت این ارتباط را درک کرده است خبرگزاری ایسنا است. «گروه نگاهی به وبلاگ ها» در این خبرگزاری نشان از پذیرفتن و به رسمیت شناختن وبلاگ ها به عنوان تولیدکنندگان شکل تازه ای از اندیشه و تحلیل شرایط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... جامعه دارد. این خبرگزاری درک کرده است که نمی توان در برابر جریان اطلاع رسانی در حال گسترشی چون روزنامه نگاری سایبر و وبلاگ نویسی سکوت کرد. این رسانه با گلچین و باز انتشار آن دسته از مطالب وبلاگ ها که حاوی خبر یا تحلیلی خواندنی و حرفه ای هستند و یا مصاحبه با وبلاگ نویسان حرفه ای سعی می کند به پل ارتباطی میان مطبوعات و مخاطبان رسانه های سنتی با وبلاگ نویسان تبدیل شود اما هنوز مطبوعات حتی در برابر همین بخش از متون دروازه بانی شده و ممیزی شده هم مقاومت می کنند و می توان گفت میزان استفاده مطبوعات از اخبار گروه وبلاگ های ایسنا صفر است.
پیوند گفتمان حاکم بر روزنامه نگاری سایبر با گفتمان حاکم بر روزنامه نگاری سنتی بدون تردید ساختار جامعه اطلاعاتی و تکنولوژی های ارتباطی را متحول خواهد کرد.این نگاه که روزنامه نگاری سنتی و روزنامه نگاری سایبر دو مقوله در تقابل با یکدیگرند و در آوردگاه نبرد و رقابت رسانه ها کدام یک مقهور دیگری خواهد شد یا دیگری را شکست خواهد داد همان نگاهی است که مانع از ایجاد ارتباط میان این دو مقوله خواهد شد. شاید بهتر آن باشد که این معادلات سنتی را فراموش کنیم و با جست وجوی فصل مشترک های این دو نظام اطلاع رسانی، زمینه های تقویت هر نظام براساس نظام دیگر را بنیان بگذاریم.
روزنامه نگاری سنتی و سایبر پیش از آن که به مقابله یا مقاومت در برابر یکدیگر نیاز داشته باشند، نیازمند مشروعیت بخشیدن و به رسمیت شناختن یکدیگرند تا از این رو بتوانند امکان تبیین مفاهیم را با گستره وسیعی از آرای جامعه میسر کنند.
این ارتباط در درازمدت می تواند جریان سالم «نقد از درون» را نیز در رسانه های ما شکل دهد.
به یقین پیوند روزنامه نگاری سایبر و سنتی خصلت های تازه ای به رکن چهارم دموکراسی مطبوعات خواهد بخشید. در واقع شکل ارتباط رکن چهارم دموکراسی مطبوعات نیز با ساختار قدرت و حاکمیت تغییر خواهد کرد. شاید در این شکل بخشی از کارکرد نظارتی مطبوعات بر عملکرد دولت ها، به مردم که نقش هیات منصفه را ایفا خواهند کرد واگذار شود و این، امنیت و مشروعیتی مدنی برای مطبوعات به ارمغان خواهد آورد.
چیزی که از نظر نباید دور داشت این نکته است که وبلاگ نویسی در ایران نیز هنوز به طور کامل صاحب مولفه های نظام دموکراتیک اطلاع رسانی نشده است. شکل گیری جریان نقد از درون و توسعه شیوه های تعامل گرایی با مخاطب، عاملی است که می تواند نظام یادشده را به پیش شرط و ویژگی ذاتی روزنامه نگاری سایبر و وبلاگ نویسی تبدیل کند.
شاید عده ای با این استدلال که وبلاگ ها مخاطبان خود را دارند و بازانتشار مطالب آنها در رسانه های سنتی با اندکی تاخیر چندان موهبتی نیست، ضرورت ارتباط میان این دو را منکر شوند. اما باید پذیرفت که هنوز مطبوعات از گستره مخاطبان بیشتری برخوردارند و می توانند دروازه ورود بخشی از اقشار جامعه به فضای روزنامه نگاری سایبر باشند.
پی نوشت:
۱ کتاب «روزنامه نگاری سایبر» اثر دکتر یونس شکرخواه، انتشارات ثانیه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد