نگاهی به فرهنگ و رسانه
دکتر باقر ساروخانی (1)
عضو هیات علمی دانشگاه تهران
دارای درجه دکترا در رشته جامعه شناسی
مقدمه:
رابطه متقابل فرهنگ و رسانه ریشه در تاریخ حیات بشر دارد و میتوان گفت پیدایش رسانه همزاد جامعه بوده است. در طول تاریخ، انسان برای انتقال پیام خود، رسانهها را به کار گرفته و فرهنگ خود را نیز با آن گسترش داده است. لذا بحث فرهنگ رسانه هم نوعی بحث تاریخی به شمار میرود. انقلاب ارتباطات در دنیای جدید، مولد انقلاب فرهنگی هم بوده و رسانه به همراه خود، فرهنگ جدیدی را تولید نموده که متعلق است به جوامعی که انقلاب ارتباطات را تجربه کردهاند. این فرهنگ؛ خاص، پویا (Dynamic) ، تداومی (Continual) و کاملاً جدید بوده و باعث تولد همگرائی (Congruence) فرهنگی شده است. در واقع فرهنگ رسانهای ناشی از انقلاب ارتباطات، نویدبخش فرهنگی جهانی است که تجمیع ملتها و اندیشهها را در برخواهد داشت . به بیان مک لوهان در این دهکده جهانی، ملتها چنان به یکدیگر نزدیک میشوند که به فرهنگی مشترک دست مییابند و زبان مشترک جهانی را شکل میدهند. منظور، پیدائی زبان نمادین جهانی است. نمادهای منفرد، تکافتاده و ملی، در پرتو انقلاب ارتباطات، به حریم جهانی وارد میشوند و مورد فهم و درک انسانها قرار میگیرند. جابجائی نمادها و ورود آنان به عرصه جهانی سطح تازهای در ارتباطات انسانی فراهم میآورد. (ر.ک به ساروخانی (ب): جامعهشناسی ارتباطات، تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ هفدهم، 1385)
در عصر ارتباطات، کشورهای بسیار دوردست همسایه نزدیک هم شدهاند و برای اولین بار در تاریخ بشر، جامعهای فرازمان و فرامکان در حال شکوفائی است. انسان در دوران حیات خود، همواره اسیر زمان و مکان بوده و دنیای رسانهای او را از این بندرها کرده است، وی میتواند در کمترین زمان ممکن پیام خود را به دورترین نقاط جهان برساند. فرهنگ رسانهای ، نویدبخش آزادی آنان از مکان و زمان است.
در درون فرهنگ رسانهای ، مفاهیم اجتماعی نظیر فقر و غنا در کنار هم قرار میگیرند. فقرا که تا پیش از این از اغنیا بیخبر بودند، هماکنون سینه به سینه آنان حرکت میکنند. این پدیده فقط مربوط به مفاهیم درون جوامع نبوده و گسترة آن نیز به جامعه جهانی کشیده شده است. کشورهای در حال توسعه نیز با اطلاع کامل و به واسطة فرهنگ نوین رسانهها، دوشادوش کشورهای توسعه یافته قدم برمیدارند. فرهنگ رسانه، جهانی را متولد ساخته که در درونش نابرابریها برجسته است. خوبیها هم برجسته است.
تعلق جهانی (Universalism) اخبار و اطلاعات(2):
در زمره اهم ویژگیهای فرهنگ ارتباطات، تعلق جهانی اخبار و اطلاعات است. از این رو میتوان گفت، در برخورد جوامع جدید با رسانهها، هر فضا ،جهانی است. یک جمع ساده، در یک سالن کوچک و در یک روستای دوردست به جهان تعلق دارد و هر خبر یا اطلاع آن در عمق جهان انعکاس مییابد. بنابراین دیگر یک خبر یا یک حادثه متعلق به یک مکان یا یک گروه خاص نیست. در لحظهای که به وقوع میپیوندد، جامعه جهانی را تحتتأثیر قرار میدهد. به عنوان مثال، در زمان جنگ ویتنام، مبلغان مذهبی برای ابلاغ پیام خود، در کنار خیابان میایستادند و در حالی که نامهای حاوی پیام خود را در کناری میگذاشتند، برای جلب توجه رهگذران اقدام به خودسوزی میکردند. در عصر غیررسانهای که آنان تماسی با جهان نداشتند با این عمل میتوانستند فقط تعداد اندکی از بینندگان حاضر را مطلع کنند، لیکن برخورد ویتنام با جامعه رسانهای جدید، باعث شد که این واقعه در آن واحد به سراسر جهان منعکس شده و جهانی را تحتتأثیر قرار دهد. اینک تمام ملتها میتوانستند چهره او را در حالی ببینند که با آتش گریبانگیر است.
این تأثیر در جریان فکری جهانی، موجد واکنشهائی بود که قطعاً در راستای اهداف وی قرار داشت. این اوج توان فرهنگ رسانهای است. یا در آفریقای جنوبی و در دوره آپارتاید که ماندلا در زندان به سر میبرد، جامعه رسانهای چنان عمل کرد که حتی کودکان آمریکائی با ارسال هزاران نامه، خواهان آزادی قهرمان بودند. گویی زندان ژوهانسبورگ در همسایگی منزل آنهاست.
انفجار زمان و مکان:
از دیگر ویژگیهای عصر ارتباطات، انفجار زمان و مکان است. برای اولین بار، بشر این امکان را یافت که در چندهزارم ثانیه، پیام خود را به اقصی نقاط جهان بفرستد و یا از طریق شیوة های جدید نظیر کنفرانس از راه دور (Teleconference) در جای جای جهان و در یک لحظه از زمان حاضر باشد. بنابراین، بدرستی میتوان گفت، انفجار زمان و مکان، زاییده انقلاب بزرگ ارتباطات در جهان رسانهای است. دیگر اخبار به نقطهای خاص تعلق ندارد، بلکه برای همه جهانیان است. همه میتوانند صدایشان را به همه برسانند.
در داخل این فرهنگ که از دیدگاههای فرهنگ شناسانی نظیر مولوچ (Molotch) و لستر (Lester)، اخبار و دادههای خبری در درون حوزههای فرهنگی فراهم میآیند.... نماد همان فرهنگ هستند و سپس روند همان فرهنگ را بسط میدهند(3)، برای اولین بار در تاریخ بشری نه تنها بیشترین اطلاعات تولید میشود، بلکه به نحو بسیار گستردهائی هم منتشر میگردد. فرهنگ رسانهای همه خانهها را غرق در اطلاعات کرده است و انسان برای اولین بار فراخنای گزینش دارد. میتواند از بین هزاران کانال و یا وسیله ارتباطی دردسترس، هر لحظه انتخابی جداگانه انجام دهد. این مهمترین دستآورد جهان رسانهای بود که بشر هیچ وقت آن را تجربه نکرده است. در دنیای جدید رسانهای، دیگر اطلاعات و فرهنگ در درون جامعه برجستگان و نخبگان مبادله نمیگردد. هم اکنون خانهها نیز جایگاه فرهنگ شدهاند. اُدگارمور و دیگران سخن از شهر اطلاعات میکنند. رسانهها توان آن را یافتهاند که اطلاعات را از محدوده خاص یک کلاس و یک گروه خاص بیرون آورند و جایجای جامعه را اطلاعاتی نمایند. این عصر را عصر همهجائی (Ommpresence) یا حضور همه جائی (Ubiquity) میخوانند.
فرهنگ رسانهای و توسعه اجتماعی و اقتصادی:
در بیان نقش رسانه در توسعه اجتماعی لازم است ابتدا به مفهوم توسعه اجتماعی توجه کرد. اگر معنای توسعه را فقط در مفهوم رشد تلقی کنیم، جامعه ایران در حال توسعه خواهدبود. چرا که ما هم اکنون از امکانات و وسایل مدرن استفاده میکنیم و بعضاً برخی از آنها را نیز تولید مینمائیم. اما اگر توسعه را در معنای کیفی؛ پایدار و توسعه انسانی در نظر بگیریم، قطعاً با مشکلاتی خاص برخورد خواهیم کرد.
توسعه شتابآلود شهرهای بزرگ و ورود لگام گسیخته تکنولوژی و دانش جدید، تبعات خود را در پی دارد که مولد نوستالیژیا یا حرمان اجتماعی میگردد. انسان در چنین جامعهای که به قول تافلر در کلبه الکترونیک میزید، با نگاهی به گذشته نه چندان دور خود در برابر حرمانی قرار میگیرد که ناشی از خسران از دست داده است. لذا اگر توسعه اجتماعی بدون برنامهریزی صحیح و بدون نگاه به توسعه پایدار (Sustained development) و انسانی (Human development) باشد، انسان را از همهچیز محروم میکند. در توسعه فراگیر، عناصر بیرونی با انطباق با درون مدنظر قرار دارند. پیدایش تکنولوژی بر اساس نیازهای حیاتی در ساختار درونی جامعه صورت میگیرد و با کنترل بر ورود دانشهای جدید، هویت انسان دستخوش تغییرات خطرناک سریع نمیگردد. در صورت عدم رعایت اصول توسعه فراگیر، قطعاً گروههای مرجع بیگانه جای عناصر موثر فرهنگی درون گفتمان مسلط اجتماعی قرار میگیرند و انسان به جای مباهات به فرهنگ خودی به فرهنگ غیرخودی متمسک میشود که ذاتاً این پدیده در تعارض با توسعه پایدار خواهد بود. لذا توسعه را نمیتوان رشد تلقی کرد.
مفهوم تمثل (Assimilation) در همین راستا بکار میآید. منظور نفی یا تحقیر فرهنگ خودی و آرمانیسازی فرهنگ بیگانه است. نتیجه آن تلاش برای دیگریشدن است، بدون هیچ توفیق. تمثل یا همانندی در «دائرهالمعارف علوم اجتماعی» بدین سان تعریف شده است: «از ریشه لاتین به معنای مشابه ساختن یا مشابه شدن و حاصل یا نتیجه آن گرفته شده است». (ساروخانی (ب): دائرهالمعارف علوم اجتماعی، تهران، انتشارات کیهان، ص 46)
برگس و پارک در اثرشان با نام «مقدمه به دانش جامعهشناسی» مینویسند: «همانند گردی، فرآیند ذوب یا نفوذ متقابلی است که از طریق آن اشخاص یا گروهها، احساسات، آموختهها و طرز تلقیهای اشخاص یا گروههای دیگر را کسب میکنند و در جریان زمان و بطور تدریجی با آنان یکی شده و کلی واحد را تشکیل میدهند.» (4) (Burgess, E. W – Park, R. E: Introduction to the Science of Sociology – P: 735) لذا مفهوم جهان پیرامونی و تأثیرات آن بر جهان ذهنی مخاطب را نباید از نظر دور داشت. بنابراین در داخل فرهنگ رسانهای نه مخاطب منفعل با نهایت پذیرائی و بدون مقاومت وجود دارد و نه بدون توجه به گفتمان اجتماعی و نقش جهان پیرامونی باید به برنامهریزی رسانه نگاه کرد. ضمن آنکه نباید ساختارهای اجتماعی را نیز در این میان به فراموشی سپرد.
در این راستا، خود رسانه قطعاً بخشی از فضای پیرامونی تلقی میگردد که مسلماً از حساسیت بیشتری برخوردار بوده چرا که به طریق اولی، اندیشههای جدید را اشاعه و بسط میدهد. حضور همه جائی رسانهای موجب شد که رسانه جزء لاینفک حیات خانوادهها گردد. این فرآیند از آغاز چنین بود. بطوریکه در سال 1353 (ه . ش) که آغاز ورود رسانههای مدرن به ایران است، ملاحظه میشود 775/114 ساعت پخش برنامههای رادیوئی و بیش از 7 هزار ساعت برنامه تلویزیونی در سال صورت میپذیرد (5).
منتها اگر بگوئیم همهچیز را رسانه تولید میکند و نقش عقیدهسازی را به آن مرتبط ساخته و آن را از گفتمانهای اجتماعی منتزع گردانیم، کاری اشتباه صورت پذیرفته و قطعاً صحیح نخواهد بود. علیالقاعده یک رسانه برای ایجاد توسعه اجتماعی و برای بسط یک اندیشه جدید و از همه مهمتر هدایت آن، باید در جای مناسبی از گفتمان اجتماعی قرار گیرد. بدینترتیب در بیان رابطه رسانه و توسعه اجتماعی میتوان گفت، رسانه در جامعه، مقوم گفتمان است، نه موجد تغییرات.
دنیای ارتباطات و فرهنگ رسانهای، جهان مجازی (Uritual world) را در کنار جهان واقعیت (Reaf world) پدید آوردهاند که در آن دنیا، اطلاعات آزادانه و بسیط مبادله میگردد و انسانها را فارغ از بندهای مکان و زمان به هم پیوند میدهد و البته جهانی باشکوهتر را به نمایش میگذارد و انسان را از تبعات فرهنگی غنی برخوردار میکند.
صنعت فرهنگ:
فرهنگ رسانهای از یک طرف با صنعت تولید فرهنگ نیز مواجه است. رسانه با قدرت نفوذپذیری خود، پوسته نهادهای اجتماعی خاصه خانواده را میشکافد و بدون اختیار اعضا، وارد زندگی آنها میگردد و اعماق آن نهادها را به تسخیر درمیآورد. این پیامها باعث تغییر در نگرش آنان میگردد و در صورتی که نتوان مدیریتی بر آن اعمال کرد، آن چنان سطح انتظار انسان را تغییر میدهد که میزان رضایتمندی او را از زندگی، دستخوش تلاطم میکند.
تحت تأثیر بمباران اطلاعاتی از سوی رسانهها، انسان راضی و سعادتمند دیروز به فردی ناراضی امروز تبدیل میشود. فرهنگ رسانهای حتی میتواند با نمایش تضاد عمیق بین جهان واقعی و جهانی که خود تولید کرده، انسان را در خلاء رها سازد. لذا فرهنگ رسانهای در کنار تمام مزیتهایی که دارد، میتواند در ایجاد تغییر در ارزشهای ذهنی مخاطبان، مفهومی تحت عنوان «شی مداری» (Reification) را بر ذهن گیرندگان خود حاکم نماید و بحران هویت (Identity Crisis) آن را تشدید نماید. رسانههایی که سعی دارند اطلاعات خود را با فشار بر ذهن مخاطب تحمیل نمایند، معمولاً در همان راستا قدم برمیدارند.
انسان آزاد است، منتها اگر از طریق تبلیغات فراآگاهی (Subliminal advertising) (6)، اطلاعات منتشر گردد. میتواند با حرکتی زیرپوستی وارد ذهن او شده و او را در مسیری خاص حرکت دهد، که از آن با نام حرکت از راه دور (Telekinesis) یاد میکنند. در این شرایط تغییر رفتار وی ناخودآگاه و در همان جهتی خواهد رفت که رسانه مدنظر داشته است. به بیان دیگر انسان به رغم آزادی صوری و مشخص مجاب میشود، آنچه اصحاب رسانه میخواهند انجام دهد، یا آن طور که آنان میاندیشند، بیاندیشد. مفاهیم دیگری چون ربوتسازی در همین معنا بکار میروند. در همین راستا، مک لوهان معتقد بود رسانههای جدید باعث تحمیق انسان میشود و بدین واسطه سواد الفبائی بشر از بین خواهد رفت، چرا که انسان میتوانست از طریق دیدن، خیلی سریعتر به شناخت جهان پیرامونی برسد ولی در عین حال نگران این موضوع هم بود. (نظریه تحمیق مک لوهان جای بحث بسیار دارد. سؤال این است که آیا در درون فرهنگ رسانهای، انسانها از الفبای دانستن دور میمانند؟ آیا فرهنگ نوشتاری نابود خواهد شد؟ این سوالها، مباحث بسیاری برانگیخته است که در این مقاله نمیگنجد.). اما پیدایش تکنولوژیهای جدید به نوعی باعث افزایش قدرت و گسترش حواس بشری نیز شده است. لذا نمیتوان کاملاً از تحمیق احتمالی رسانهها ابراز نگرانی کرد و این در حالی است که هنر استفاده از فرهنگ رسانهای ،کما فی سابق در اختیار بشر باقی بماند . توسعه دامنه فعالیت رسانه ها انقلاب عظیم آموزشی در پی داشته است. سرعت رشد دانش را افزوده و در عمل نه تنها باعث تحمیق بشر نگردیده، بلکه تاکنون توانسته بر گسترة حواس وی نیز بیافزاید.
انسان آفریدگار این تکنولوژی است و باید در کنار آن هنر استفاده صحیح از آن را بشناسد و با حفظ توان گزینش خود، غرق در فرهنگ رسانهای نشده و هم خود و هم رسانه را تحت کنترل قرار دهد. فرهنگ رسانه برای ایجاد تعادل ضروری در حیات بشری است نه تحمیق انسان.
پی نوشتها:
(1) دکتر باقر ساروخانی ، استاد – نویسنده ، محقق و پیش کسوت در علوم ارتباطات اجتماعی است . وی دارای درجه دکترا دولتی در رشته جامعه شناسی از دانشگاه پاریس ( سوربون ) بوده و هم اکنون عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران میباشد.
(2) تعلق جهانی اطلاعات و اخبار در مقابل تعلق خاص یا محلی (particularism) قرار میگیرد. نباید مفهوم جهان وطنی (Cosmopolitanism) و جهانی شدن (Globalization) و جهانگرائی (Globalism) را با مفهوم فوقالذکر مشتبه ساخت. (ر. ک. ساروخانی (ب): دائره المعارف علوم اجتماعی، تهران، انتشارات کیهان، چاپ سوم، 1378)
(3) Curran (I) : Mass Media: 151
(4) داخل متن است به این قسمت منتقل شود
(5) بهنام (ج): درباره خانواده و فرهنگ ص 12، به نقل از : ساروخانی (ب): اندیشهها، ص 43
(6) برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به:
(ساروخانی (ب): جامعهشناسی ارتباطات ـ تهران ـ انتشارات اطلاعات ـ چاپ هفدهم ـ 1385)
فهرست منابع:
الف) فارسی:
* بیزو (آ) : «فرهنگ علوم اجتماعی» ـ ت: بافرساروخانی ـ تهران ـ انتشارات کیهان، چاپ چهارم ـ 1378
*بهنام (ج): «درباره خانواده و فرهنگ» در «سخنرانیهای دومین دوره جلسات بحث در باب خانواده و فرهنگ، با همکاری امور فرهنگی دانشگاه تهران ـ تهران ـ انتشارات فرهنگ و هنر ـ 1345.
* ساروخانی (ب): «دایرهالمعارف علوم اجتماعی» ـ تهران ـ انتشارات کیهان ـ چاپ سوم ـ 1378
* ساروخانی (ب) : «جامعهشناسی ارتباطات» ـ تهران ـ انتشارات اطلاعات ـ هفدهم ـ 1385
* ساروخانی (ب) : «اندیشههای بنیادین در دانش ارتباطات» ـ تهران ـ انتشارات اطلاعات ـ چاپ اول 1384
* کازنو (ژ) جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی» ترجمه باقر ساروخانی و منوچهر محسنی ـ تهران ـ انتشارات اطلاعات ـ چاپ پنجم ـ 1384.
ب) لاتین:
* Burgess (w), Park (E): "Introduction to the Science of Sociology" – Chicago,
* Curran (I) , Gurvitch (M) : "Mass Media and Society